Web Analytics Made Easy - Statcounter

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

«امپایر ترومپت»، «نچرالیست»، «کوروش پارسی»، «همدان» و در آخر «کولا اف» نام‌هایی است که در طول تاریخ بر کشتی یونانی به گل نشسته جزیره کیش گذاشته شده و داستان‌های متفاوتی درباره علت این حادثه روایت شده است. در ادامه نگاهی گذرا انداخته‌ایم به ماجرای کشتی یونانی کیش و تصاویری منحصر به فرد برداشته‌ایم از کشتی یونانی به گل نشسته در کیش.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



به گزارش همشهری آنلاین، سال ۱۳۲۲ شرکت «ویلیام هامیلتون» در کشور اسکاتلند کشتی یونانی کیش را با وزن ۷۰۶۱ تن و طول ۱۳۶ متر ساخت. البته در حال حاضر این کشتی به دلیل پوسیدگی شدید وزن کمتری دارد. گفته می‌شود وزارت حمل‌ونقل جنگ در لندن برای اولین بار در سال ۱۹۴۳ میلادی (سال ۱۳۲۵ شمسی) این کشتی را خرید و نام «امپایر ترومپت» را روی آن گذاشت. سه سال بعد یعنی در سال ۱۹۴۶ شرکت کشتی بخار چارنت در لیورپول آن را خرید و نام کشتی را به «نچرالیست» تغییر داد.

شرکت کشتی بخار چارنت هم پس از ۱۳ سال استفاده از آن، در سال ۱۹۵۹، کشتی را به ایرانیان در لندن فروخت و نام آن به «کوروش پارسی» تغییر کرد. پس از ۶ سال در سال ۱۹۶۵ کشتیرانی ایران در خرمشهر این کشتی را خرید و این بار نام آن «همدان» شد. پس از گذشت یک سال، این کشتی برای آخرین بار به یک تاجر یونانی با نام «پی فرانگولیس» فروخته شد و او نام کشتی خود را به «کولا اف» تغییر داد. بدین ترتیب آخرین مالک کشتی به گل نشسته تاریخی سواحل جزیره کیش یک فرد یونانی بود.

علت به گل نشستن کشتی یونانی هنوز معلوم نیست و نقل قول‌ها و داستان‌های زیادی برای آن تعریف شده است که در ادامه خواهید خواند. افراد زیادی بر این باورند که این کشتی، کشتی پرتغالی‌هاست که در جزیره کیش به گل نشسته و کشتی یونانی در شهر جزیره قشم قرار دارد، اما حقیقت ماجرا این است که این کشتی متعلق به یونان بوده و در کیش واقع شده و امروزه کشتی یونانی جزو جاذبه‌های گردشگری جزیره کیش شده است.

                               

گفته می‌شود کشتی یونانی که به ایران سفر کرده بود در حال بازگشت به سمت یونان بوده و در ساحل جزیره کیش به گل می‌نشیند. پس از این اتفاق تلاش‌های بسیار زیادی برای نجات این سازه شد. بنا به شنیده‌ها، این تلاش‌ها ۸۰ روز ادامه داشت، اما به دلیل وزن بسیار زیاد کشتی هیچ نتیجه‌ای به دنبال نداشت و فقط هزینه سنگینی بر دوش صاحب کشتی گذاشت. درنهایت پس گذشت ۸۰ روز مسافران و خدمه مجبور شدند کشتی را ترک کنند. البته ناگفته نماند که بار کشتی نفت بوده و ارزش بسیار زیادی داشته که به‌طور کامل تخلیه شده است.

داستان‌های مختلف به گل نشستن کشتی یونانی
در تابستان سال ۱۳۴۵ هجری شمسی، چهارم مرداد، اهالی بومی روستای باغو با دیدن به گل نشستن یک کشتی بسیار بزرگ حسابی تعجب کرده بودند و داستان‌های زیادی درباره این کشتی نقل کردند؛ بعضی می‌گویند که ناخدای این کشتی عاشق یک دختر ایرانی می‌شود، اما خانواده این دختر با این موضوع مخالفت می‌کنند. روزی ناخدا با دختر قرار می‌‎گذارد تا آن را با خود به یونان ببرد، اما این کشتی به گل می‌نشیند و این ازدواج اتفاق نمی‌افتد.

یکی دیگر از روایت‌ها این است که صاحب کشتی درحال ورشکستگی بسیار سنگینی بوده است، به همین دلیل با همکاری ناخدای کشتی و ملوانان این اتفاق را رقم می‌زنند تا بتوانند از شرکت‌های بیمه خسارت دریافت کنند. همچنین عده‌ای از بومیان این منطقه نقل کرده‌اند که ناخدای این کشتی تحت‌تاثیر مشروبات الکلی بوده و این حالت باعث رخداد این اتفاق شده است.

اما دلیل منطقی‌تر نسبت به همه گفته‌ها وجود دارد و تعداد بیشتری درست بودن این موضوع را تایید کرده‌اند که هوا بسیار مه‌آلود بوده و به دلیل نبود فانوس‌های دریایی کشتی به سمت جزیره آمده و این اتفاق رقم خورده است. به هر حال با همه روایت‌های گوناگون که از قدیم سینه به سینه نقل شده، علت واقعی و درست به گل نشستن کشتی یونانی هنوز در هاله‌ای از ابهام است.

تماشاخانه ببینید | وقتی خرید لباس اشتباهی مسیر زندگی‌ات را عوض می‌کند ببینید| نمایش خارق‌العاده یک مرغ بهشتی منحصر به فرد برای جفت‌گیری/ نور و صحنه نمایش را آماده می‌کند فیلم های دیگر

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: گل نشسته جزیره کیش

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۳۱۰۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سینما به روایت «آپاراتچی»

ایسنا/اصفهان «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل، مردی جوان و ساده است که سواد نوشتن ندارد، اما شور دارد و عاشق سینماست.

فیلم «آپاراتچی» ساختۀ قربانعلی طاهرفر، یکی از فیلم‌های در حال اکران‌ اصفهان است که گیشۀ سینمای ساحل نشان‌ می‌دهد با استقبال اندکی مواجه شده است، من نیز این فیلم ۹۴دقیقه‌ای را به‌تنهایی در سالن عالی‌قاپو نگاه کردم و وضعیت سالن، یعنی صندلی‌های خالی، این موضوع را تأیید می‌کرد. اما جای سؤال دارد که آیا تماشای «آپاراتچی»، محصول سال ۱۴۰۲ که در چهل‌ودومین جشنوارۀ فیلم فجر به نمایش درآمد، وقت تلف‌کردن است؟!

اگر عاشق «سینما» باشید، «آپاراتچی» به یک بار دیدنش (و اگر عاشق‌تر باشید، به چند بار دیدنش!) می‌ارزد؛ آن هم در مقایسه با بسیاری از فیلم‌های پرهیاهو و با بازیگران دهان‌پرکن، اما بی‌کیفیت که طرفدار هم زیاد دارند. «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل است که عاشق سینماست و برای ساختن فیلمی بلند و سینمایی حاضر است هر کاری بکند. او وقتی دیگران معنی کارهایش را نمی‌فهمند به آن‌ها می‌گوید، تا حالا عاشق شدی؟! من عاشق سینما هستم!

اتفاقات این اثر که در جشنوارۀ فجر سال گذشته به دریافت جایزۀ ویژۀ داوران برای «نگاه نو» موفق شد، در روزگار نزدیک به پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و سال‌های نخست جنگ ایران و عراق بازمی‌گردد. جلیل نقاش ساختمان است که روی بوم هم هنرش را به رخ می‌کشد و مخصوصاً پرتره شهدای عزیزمان را در جنگ ایران و عراق تصویر می‌کند و به دل خانواده‌هایشان تسلایی کوچک می‌بخشد. همین جلیل که عشق بی‌وحدومرزی به سینما دارد و همواره خود را در جشنواره‌های فیلم تصور می‌کند که جوایزی نفیس به دستش می‌دهند، قصد دارد فیلمی بلند و زندگی‌نامه‌ای بسازد.

فیلم جلیل دربارۀ شخصیتی به اسم نوری است. نوری در فیلم قاضی سخت‌گیری معرفی می‌شود. همه مردم از جمله جلیل و همسر و پدر پیرش که در یک خانه زندگی می‌کنند، بدگویی از این قاضی به روزمره‌شان تبدیل شده است. همه معتقدند که نوری دارد جان جوانان وطن را با قضاوت‌های نادرستش پایمال می‌کند. اما در همان ابتدای فیلم، وضعیت نوری دست‌کم در چشم برخی از مردم، از جمله همین جلیل داستان، دگرگون می‌شود. و وقتی نوری یعنی قاضی بدنام به دنبال اتفاقاتی شهید می‌شود، تصمیم می‌گیرد فیلمی از او بسازد و نامش هم بگذارد: «نوری در تاریکی».

اما فیلم‌ساختن در زمانۀ جلیل آسان نیست. پدرش با او مخالفت جدی دارد و سینما را هنری تهی می‌داند که یک مشت آدم فاسد و بی‌دین دور هم جمع می‌شوند تا بقیۀ مردم را هم با ساخته‌هایشان بی‌بندوبار کنند! همین نگاه پدر جلیل، طنز تلخی را به اثر بخشیده است. از طرفی، جلیل را وزارت ارشاد وقت جدی نمی‌گیرد و حاضر به حمایت از او نیست.

فیلم هیچ حامی معنوی و پشتیبان مادی ندارد. خانواده شهید نوری هم با مخالفت‌ها یا خواسته‌های خود به نوعی دیگر مانعی بر سر راه فیلم‌سازی جلیل شیفته و خیال‌پرداز هستند. حالا در ادامه باید دید سرنوشت این فیلم به کجا ختم می‌شود و اگر روی پرده برود، محبوب مردم خواهد شد، چنان‌که جلیل در رؤیا می‌بیند؟!

فیلم‌سازی در میانۀ انقلاب و جنگ

فیلم «آپاراتچی» در حد خود و تا جایی که توان گشودن بال و پر داشته است، داستان بغرنج سینمای ما و البته شیرینی‌های آن و شوریدگی‌های آدم‌هایش را بازتاب می‌دهد. سینمای کشورمان از ۱۳۵۷ شمسی به‌بعد که هنرمندانی نامدار در آن افتخار آفریدند و از این قاب رنگی و اسرارآمیز ما را به جهانیان نشان دادند یا هرکس دیگری که به توان و سلیقه خود آثاری در آن تولید کرده است، آغازش داستانی پیچیده دارد.

سینمای ایران بعد از ۱۳۵۷ شمسی، در میانۀ انقلاب و جنگی زودهنگام پا گرفت و همواره موانع پرشماری از جنبه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر سر راهش بود. اما سینما زنده ماند، گاهی نیمه‌جان شد و گاهی جان تازه گرفت، اما هرچه بود و نبود به پیش رفت و نشان داد که این دنیای شگفت‌انگیز و پرقدرت شاید سر خم کند و در برخی سالیان منزوی شود، اما از میان نمی‌رود. سینمای ایران همواره عاشقان خودش را داشته است که برای سربلندی این گوشه پهناور از هنر معاصر ایران‌زمین کوشیده‌اند.

به جز اینکه به «آپارتچی» می‌توان نگاهی تاریخی داشت که در آن مقطع، خاص ایرانمان است، این فیلم به رابطۀ پویایی اقتصاد و هنر نیز نگاه خوبی دارد. جلیل و گروه کوچکش یک مانع جدی بر سر راه فیلم‌سازی‌شان دارند و آن هم نداشتن پول کافی و امکانات مادی به‌دردبخور است.

این مسئلۀ جدی است. هیچ هنرمندی در هیچ کجای دنیا نمی‌تواند با شکم خالی و زندگی‌ای که تمامش دغدغه نان باشد، هنری ماندگار به جهان تقدیم کند. گام‌برداشتن در چنین مسیری ازجان‌گذشتگی‌ها می‌خواهد. اگر در تاریخ هنر درنگ کنیم، آثار پراعجازی که هنوز ماندگارند و ما را انگشت‌به‌دهان می‌کنند، یا هنرمندش از خانواده‌ای ثروتمند برخاسته یا نهاد دولتی یا غیردولتی، آن هنرمند را حمایت مالی کرده و دنیایی امن برایش فراهم ساخته است. مردی مثل جلیل که برای فیلم‌سازی و نمایش استعداد هنری خود به فروختن فرش دست‌باف همسرش محتاج است، فرشی که می‌توانست زیرپای آن دو و پدر و بچه‌هایشان باشد، چه سرنوشتی در سینما خواهد یافت؟

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • نبوغ ستاره‌ اسپانیایی در خدمت مرد یونانی!
  • عاشق دوآتشه استقلال؛ التماس می‌‎کردم دستانم را قطع نکنند!
  • کتاب صوتی «داستان‌های پارسی» در یونان منتشر شد
  • سینما به روایت «آپاراتچی»
  • عشق در قلمرو حیات وحش؛ وقتی حیوانات عاشق می‌شوند (عکس)
  • امروز با جامی: قتل عاشق بهانه افتاده ست
  • زندگی لک‌لک‌ها در کنار مردم روستا +عکس
  • آبی که از سرچشمه گل آلود می شود ؛ داستانی تکراری این بار در روستای سرکلاته کردکوی
  • دلیل مهم خشکی زانو پس از مدتی نشستن
  • قتل برادر با شلیک گلوله/ کشف میلیاردها تومان چک خون‌آلود در جیب مقتول